کد مطلب:59768 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:272

اعتراض در تقسیم غنایم جنگی











(در این جنگ ، غنایم بسیار و بی شمار به دست مسلمین افتاد كه در هیچ جنگی آن همه غنایم به دست مسلمین نیفتاده است).[1] .

هنگام تقسیم غنایم توسّط رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) مردی بلند قامت قد خمیده ای كه اثر سجده در پیشانیش بود، سلام عمومی كرد، بی آنكه به شخص پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) سلام كند و (از روی اعتراض به پیامبر) گفت: «امروز دیدم كه با غنایم جنگی چه كردی ؟».

پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود:«چگونه دیدی ؟».

گفت: «ندیدم كه در تقسیم غنایم ، رعایت عدالت كنی».

پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) خشمگین شد و به او فرمود:

«وَیْلَكَ! اِذا لَمْ یَكُنِ الْعَدْل عِنْدِی فَعِنْدَ مَنْ یَكُونُ».

«وای بر تو! وقتی كه عدالت نزد من نباشد، پس نزد چه كسی خواهد بود؟».

مسلمانان به رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) گفتند:«آیا این شخص را نكشیم ؟» پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) فرمود:«او را واگذارید كه به زودی دارای پیروانی می شود كه از دین بیرون روند همانگونه كه تیر از كمان بیرون می جهد و خداوند پس از من آنان را به دست محبوبترین انسانها به قتل می رساند، پس امیرمؤ منان علی (علیه السلام) در جنگ نهروان آنان را كشت كه شخص مذكور یكی از كشته شدگان بود».[2] .

پس از ذكر فرازهایی از جنگ حُنین ، اینك موقعیّت امیرمؤ منان علی (علیه السلام) را در آینه این جنگ بنگر و به رویدادهایی كه در این جنگ بروز كرد، خوب بیندیش ، به روشنی درمی یابی كه علی (علیه السلام) كانون همه افتخارات و سردار همه امتیازهای این نبرد بوده است و به ویژگیهایی اختصاص یافته كه هیچ كس در آن نقش و سهمی نداشت:

1 او در آن هنگام كه در «نبرد حُنین» همه مسلمین گریختند، با رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در میدان ماند و ثابت قدمی چند نفر دیگر نیز به خاطر استواری او بود و ما از مجموع ، چنین به دست می آوریم كه علی (علیه السلام) از نظر شجاعت ، پایداری ، استقامت و دلاوری ، جلوتر از عباس (عمویش) و فضل پسر عباس و ابوسفیان بن حارث و سایر ثابت قدمان بود؛ زیرا داستانهای شجاعت و ایثار و جانبازی او بیانگر آن است كه هیچ كس را یارای همسانی با او نبود و استقرار علی (علیه السلام) در جایگاه قهرمانان و كشته شدن قهرمانهای بی بدیل به دست او، مشهور است كه هیچ كدام از استوار ماندگان با رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) دارای این امتیازات نبودند و هیچیك از كشته های دشمن به آنان نسبت داده نشد، به این ترتیب به دست می آوریم كه پابرجا ماندن آن چند تن مسلمان نیز به خاطر ثابت قدمی او بود و اگر وجود علی (علیه السلام) نبود، فاجعه جبران ناپذیری متوجه اسلام می شد ماندن آن حضرت و استقامت او با رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) باعث بازگشت مسلمین به سوی جنگ و درگیری شدید آنان با دشمن شد.

2 از سوی دیگر كشته شدن «ابوجَرْوَلْ» پیشتاز دلاور دشمن به دست علی (علیه السلام) موجب سرافكندگی و شكست سپاه دشمن گردید و به دنبال آن پیروزی مسلمین انجام شد و كشته شدن چهل نفر از مشركین به دست توانای علی (علیه السلام) باعث سستی و از هم پاشیدگی و تارومار شدن سپاه دشمن و پیروزی مسلمین بر آنان گردید.

اما آن كسی كه بعد از رحلت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در جریان خلافت و جانشینی ، خود را جلو انداخت او را در این جنگ حُنَین می بینیم كه به زیادی جمعیّت مسلمین ، چشم زد و همین موجب شكست مسلمین (در آغاز جنگ) گردید و یا یكی از عوامل شكست بود. و رفیق او در كشتن اسیران جنگی ، دست داشت با اینكه رسول خدا(صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از كشتن اسیران نهی كرده بود و با اینكه گناه این قتل به قدری بزرگ بود كه رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) را سخت خشمگین كرد و موجب افسوس آن حضرت گردید و گناه آن را زشت و بزرگ شمرد.

3 در رابطه با آن كسی كه اعتراض كرد (و گفت در تقسیم بیت المال رعایت عدالت نكردی) پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) حكم بر او را نشانه حقانیت امیرمؤ منان علی (علیه السلام) در كردارش قرار داد و جنگهای علی (علیه السلام) را كه بعدا اتفاق می افتاد، بر اساس ‍ صحیح اسلامی معرّفی كرده و وجوب اطاعت از علی (علیه السلام) را اعلام نمود و مردم را از خطر مخالفت با آن حضرت هشدار داد و به مردم گوشزد كرد كه حقیقت نزد علی (علیه السلام) است و وجود او با حق توأم است و گواهی داد كه آن حضرت ، بهترین انسانهای بعد از خود می باشد.

و این شیوه پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) در رابطه با علی (علیه السلام) با رفتار غاصبین خلافت با آن حضرت سازگار نیست و مباینت دارد و بیانگر سقوط آنان از كمال به نقص است كه نتیجه اش ‍ هلاكت و نزدیك به هلاكت است ، تا چه رسد به اینكه رفتار آنان (مخالفین علی (علیه السلام» در این جنگ بر كردار مردان خالص ، برتری داشته باشد و یا نزدیك آن باشد.

بنابراین ، نتیجه می گیریم كه: آنان (غاصبان خلافت) به خاطر كوتاهیهایی كه در روند اسلام داشتند از صف مخلصین جدا هستند و نمی توانند شریك امتیازات مردان مخلص باشند.







    1. بعضی می نویسند: دشمن با دادن شش هزار اسیر و 24 هزار شتر و چهل هزار گوسفند و 852 كیلو نقره پا به فرار گذاشت. پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) دستور داد همه را به «جَعْرانه» ببرند و افرادی را برای حفاظت آنها گمارد و اسیران را در خانه های مخصوص جای دادند و دستور داد تا همه غنایم در آنجا باشد تا پس از مراجعت از جنگ طائف ، به تقسیم آنها بپردازد (فروغ ابدیت ، ج 2، ص 757).
    2. او «حرقوص بن زهیر» نام داشت كه پایه گذار خوارج شد، بعد از جنگ نهروان ، علی (علیه السلام) فرمود:«گردش كنند ببیننداوكشته شده است ؟». جسد پلید او را پیدا كردند و هلاكت او را به علی (علیه السلام) خبر دادند، فرمود:«اَللّهُ اَكْبَرُ! من به پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) نسبت دروغ نداده ام»سپس ازاسب پیاده شدو سجده شكر بجا آورد.(اقتباس از تتمة المنتهی ،ص 21).